قتل جنایتکارانه مهسا امینی به چه معنی است؟

قتل جنایتکارانه مهسا ( ژینا) امینی قلب مردم ما را بار دیگر  به درد آورد. ضرب و شتم وحشیانه مامورین حکومت قتل و شکنجه با بهانه معمول پوشش که به مرگ این زن جوان از خطه کردستان انجامید، مردم ایران را در شوک فرو برده است. شوک از این همه قساوت و جنایت. قتل مهسا امینی به معنی اوج زن ستیزی حکومت مرتجع اسلامی است و به معنای آن است که هیچ زنی تحت این حکومت در امان نیست. مردم و زنان، مهسا امینی را همچون دختر خود دیدند و بیش از هر زمان دریافتند که " امروز مهسا امینی، فردا نوبت دختر یکی دیگر از ماست" که توسط گشت کشتار جمهوری اسلامی بازداشت، شکنجه و شاید هم به قتل برسد همانگونه که زهرا بنی یعقوب، زهرا کاظمی، مهسا امینی و بسیاری  که خبرشان هرگز به رسانه ها راه نیافت، به قتل رسیدند. از طرف دیگر حملات رژیم علیه زنان جوان که به قتل جنایتکارانه مهسا انجامید بخشی است از جنگی که جمهوری اسلامی ۴۳ سال پیش علیه زنان آغاز کرده است، جنگی که با مبارزات زنان و بخصوص زنان جوان پاسخ گرفته و جمهوری اسلامی را به عجز واداشته و به شدت در موقعیت ضعف قرار داده است. مبارزات زنان بخش مهمی از مبارزاتی است که شکست ایدئولوژیک به رژیم اسلامی را تحمیل کرده است. اینک رژیم به عبث در تلاش است که انتقام بگیرد اما با هر جنایتی پایه های نابودی خود را نیز پی ریزی می کند.  در چنین شرایطی زنان ما نباید در میدان مبارزه تنها باشند.

تا کی زنان ما باید در گروگان این رژیم مرتجع باقی بمانند و دائم تحت مزاحمت گروه های اراذل و اوباشی به نام گشت ارشاد و امر به معروف و امثالهم قرار گیرند. تا کی باید  قتل  و شکنجه های زنان جوان  در دست ماموران وحشی وبیمار وزارت اطلاعات و سپاه ادامه یابد.  جمهوری اسلامی و این "گشت جانیانش" و محدودیت های زن ستیزانه اش زندگی را بر زنان این جامعه تیره و تار کرده است. تا کی باید شاهد کشته شدن دختران و زنان جوانی  مانند رومینا و دختر آبی ، ...که در نتیجه سیاست های مرتجعانه و زن ستیزانه جمهوری اسلامی جان شان را از دست دادند، باشیم. تا کی مردم می توانند شاهد توجیهات مسخره ، خودکشی شدن ها و یا سکته مغزی و قلبی دروغین و مضحکه های اعترافات اجباری مانند مورد سپیده رشنو باشند. عمر این رژیم دیگر مدت هاست که به سر آمده و برای بقای عمر ننگین اش بیمارگونه  کشتار می کند.

گشت ارشاد، گشت قاتلان ، متجاوزین و شکنجه گران است. این گشت مردم آزاری و بیش از هر چیزی گشت زن ستیزان است. این گشت، گشت جانیانی است که بیمارگونه به دختران و زنان جوان حمله ور می شوند. آنچه که در خبرها و یا رسانه های اجتماعی انعکاس می یابد تنها بخش کوچکی از واقعیتی است که دختران و زنان جوان در کوچه و خیابان از دست این وحشیان و فرماندهان و رهبران کفتارشان، می کشند.

مهسا امینی اولین زن قربانی این گشت جنایت، قتل و تجاوز نیست و تا هنگامی که  رژیم جمهوری اسلامی این حافظین سرمایه و ستم و استثمار بر مسند قدرت باشند قربانی خواهد گرفت.

این واقعیت جمهوری اسلامی است که نشانه اش سرکوب سیستماتیک زنان است، هنگامی که این قتل و جنایات به دلیل پوشش و حجاب زنان صورت می گیرد نشان از آن دارد که حجاب پرچم ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که اینگونه بر آن مُسِر اند. با از دست رفتن حجاب، اسلامیت رژیم نیز بر باد خواهد رفت. به همین دلیل پلیس و دستگاه های مسلح دولت که از سوی دولت های سرمایه داری به دروغ ادعا می شود  حافظ امنیت و آرامش مردم اند در واقعیت حافظ نظام استثماری هستند، در رژیم جمهوری اسلامی نیز حافظ نظام اسلامی اند و شغل و کار شبانه روزی اشان اذیت و آزار دختران و زنان جوان و در پی بازداشت آنان به دلیل حجاب و پوشش اند.  در واقع حافظ  نشان ایدئولوژیک رژیم می باشند.

در این شرایط کسانی هستند که بازهم ترس از دین و خدا  را به رژیم جمهوری اسلامی  یادآوری می کنند. اما همین ترس از دین و خداست که این رژیم هیولایی را آفریده است. همان ترس از دین و خداست که باعث شده که خون  مردم و بخصوص زنان به شیشه گرفته شود.  حکومت دین و خدا و نشان ایدئولوژیکش یعنی حجاب باید به دست مردم و انقلاب مردم برچیده شود،  انقلابی که زنان نقش پیشرو و تعیین کننده ای را در آن ایفاء خواهند کرد و حکومتی که  بطور واقعی ، علیه هر گونه زن ستیزی و شونیسم مردسالارانه است و در مسیر از بین بردن طبقات و هر گونه ستم جنسیتی و ستم ملیتی قدم بر می دارد، جایگزین آن شود.

نابود باد جمهوری اسلامی

برقرار باد دولت پرولتری