آخرین پست ها

درگیری نظامی در مرز افغانستان و ایران روز شنبه ۶ جوزا ( خرداد) در منطقه دوست محمد ولسوالی نیمروز و زابل پی آمدهای خطرناکی را ممکن است برای مردم در دو سوی مرز داشته باشد. این واقعه که کاملا اتفاقی نبود می تواند مردم دو کشور را در آتش جنگ ارتجاعی دیگری درگیر کند که هشیاری نیروهای سیاسی و توده های مردم در دو سوی مرز را می طلبد.
کارخانه ای که این روزها چوبه های دارش را برپا کرده است، با سرعت بیشتری کار می کند و جوانان را به جرم ابراز عقیده و یا شرکت در مبارزات حق طلبانه به پای چوبه های دار می برد یا هدف شلیک گلوله های خود قرار می دهد، زندانیان را تا خود مرگ شکنجه می کند، صحنه های خودکشی برپا می کند و یا از طرق دیگر به آدم کشی مشغول است. تنها در یک ماه گذشته نزدیک به صد نفر به اتهامات واهی به دار آویخته شده اند و حداقل ۵۰ نفر دیگر از جوانان مبارز در لیست اعدام قرار دارند.
اول ماه مه روزی پرافتخار برای پرولتاریا، روزی است که زحمتکشان جامعه و آنان که بار سختی های جهان را بردوش می کشند با پرچم سرخ شان به نمایش قدرت و اتحاد در خیابانها در سراسر جهان می پردازند. پرولتاریا در این روز می تواند که بر مبارزات افتخار آمیز و دستاوردهای فناناپذیر خود ببالد و با محکم ایستادن براین دستاوردهای با ارزش به پرواز برای صعود به قله های رفیع تر ادامه دهد و رسالت تاریخی برای ساختن جهانی عاری از ستم و استثمار و رهایی بشریت از شر کلیت نظام های استثماری را به انجام رساند.
هر تغییر رژیمی بغیر از یک انقلاب واقعی در نهایت نقطه اتکاء اش همان دستگاه دولتی و ماشین سرکوبش خواهد بود. به همین دلیل اساس همان دستگاه دولتی را حفظ خواهد کرد. در حالیکه برای تغییر در مناسبات و روابط استثمارگرانه باید کل دستگاه دولتی همراه با ماشین سرکوبش در هم شکسته شود. این آن قهر انقلابی است که توسط مردم به کار برده می شود. در آن شرایط می توان از انقلاب سخن گفت و آنگاه است که جامعه نوین و نیروهای تولیدی آن می توانند به شکل نوینی که در خدمت توده های مردم و نه استثمارگران، سازمان یابند. چنین انقلابی تنها با وجود رهبری پرولتاریا و مستقر شدن دولت پرولتری امکان پذیر است.
فرانسه به میدان مبارزات عظیم طبقات محروم جامعه و حمایت همه مردم از آن مبدل گشته. این تظاهرات در برخی از روزها به چندین میلیون نفررسیده است. این مبارزات کماکان ادامه دارد. بیش از۸۰ درصد مردم فرانسه از این اعتراضات حمایت میکنند. می توان گفت که کلیه اقشار کارگری از جمله کارگران بنادر ، حمل و نقل، انرژی، پاکبانان در سطح شهر و همچنین کارگران و کارکنان بیمارستانها،پرستاران، معلمان و حتی نوجوانان مدارس و ... در این مبارزات در گیرند.

سیاسی

اهمیت دارد که که این مسئله را در ابعاد ۱- داخلی ۲- منطقه ای ۳- جهانی بررسی کنیم. در این ارتباط به اهداف نیروهای درگیر و امکان موفقیت و موانعی که بر سر راه این اهداف وجود دارد بپردازیم. بدون شک نقطه مرکزی این بررسی رابطه و تاثیراتی است که می تواند بر خیزش انقلابی مردم ایران داشته باشد.
اگر چه خیزش "زن زندگی آزادی" با نقش متهورانه و پیشاهنگ زنان علیه حجاب اجباری گره خورده و دختران و زنان جوان به طور روز افزونی حجاب، پرچم ایدئولوژیک رژیم را در آتش خشم خود می سوزانند، اما مبارزه اشان هر گز به حجاب اجباری محدود نمی شود بلکه مبارزه ای است علیه کلیه اشکال و ابعاد ستم که در چهار دهه گذشته با پوست و گوشت خود لمس کرده اند.
همه شواهد حاکی از آن است که دست هایی مرموز و فراتر از یک گروه در کاراست. این یورشی همه جانبه علیه نقش زنان در جامعه در شرایط کنونی است که از ضربه زدن به آموزش دختران در مدرسه آغاز شده و کمپینی است گسترده علیه زنان و طالبانی کردن جامعه. از این نظر اهدافی استراتژیک را در بر دارد.
در یک هماهنگی میان این جریانات و رسانه های جمهوری اسلامی، لغت انقلاب و انقلابی تنها برای گردانندگان جمهوری اسلامی و جناح اصول گرای آن رزرو شده بود. اما هنگامی که زنان و مردان جوان در خیزش انقلابی اخیر و مبارزات شجاعانه اشان راه حل انقلاب را به میان گذاردند، ناگهان طرفداران قلابی انقلاب که سال ها علیه انقلاب فریاد می زدند یکی پس از دیگری رنگ عوض کردند. تا جایی که امروز سلطنت طلبان و تلویزیون های وابسته به آنها و وابسته به امپریالیست ها به "انقلابیون" دو آتشه ای مبدل شده اند. در همان حال این نیروها تلاش دارند که مفهوم معوجی از انقلاب داده و آن را به تغییر رژیم تقلیل دهند.

زنان

ضرب و شتم وحشیانه مامورین حکومت قتل و شکنجه با بهانه معمول پوشش که به مرگ این زن جوان از خطه کردستان انجامید، مردم ایران را در شوک فرو برده است. شوک از این همه قساوت و جنایت. قتل مهسا امینی به معنی اوج زن ستیزی حکومت مرتجع اسلامی است و به معنای آن است که هیچ زنی تحت این حکومت در امان نیست.
آنچه که از چشم طالبان و زن ستیزان منطقه همچون جمهوری اسلامی ایران، جمهوری اسلامی پاکستان و نیز متحدین امپریالیست آن ها دورماند به پا خیزی و مبارزه جسورانه ای بود که زنان جوان و شجاع افغانستان در مقابل طالبان به پیش بردند. مبارزه ای که هم چنان ادامه دارد. بنابراین در شرایطی ۸ مارس را تجلیل می کنیم که شاهد سطح نوینی از مبارزات زنان افغانستان هستیم که نشانگر فازنوینی در جنبش زنان افغانستان است.
کارزار زن ستیزانه " حجاب و عفاف" که در تابستان امسال توسط رژیم علیه زنان به راه افتاده، قرار است ۲۱تیر در اوج خود باشد. در حقیقت جنگ چهل و سه ساله ای که رژیم علیه زنان برپا کرده به یک نقطه بحرانی رسیده است. زنان به ویژه زنان جوان با روحیه جسورانه و فداکارانه نه تنها در مقابل این حمله رذیلانه به عقب ننشسته اند بلکه به تعرض پرداخته و با برداشتن حجاب خود در کوچه و خیابان به این کارزار زن ستیزانه پاسخی در خور داده اند

جهان

۹ سپتامبر ۱۹۷۶مائوتسه دون رهبر و آموزگار بزرگ پرولتاریای جهان در پکن درگذشت. با مرگ مائو بزرگترین دستاورد انقلابی ای که پرولتاریا یعنی دولتی پرولتری به آن رسیده بود در معرض خطر قرار گرفت و به فاصله کوتاهی بعد از مرگ او این دستاورد عظیم پرولتاریای بین المللی و مردم جهان مورد هجوم گسترده رهروان راه سرمایه داری، یعنی بورژوازی نوخاسته درچین قرار گرفت و از طرف بورژوازی امپریالیستی در سطح جهان بی دریغ حمایت شد.
تحولاتی که در قزاقستان به دنبال اعتراضات توده ای در اول سال نو میلادی بوقوع پیوست ربط مستقیمی به تغییر و تحولات در افغانستان داشته و عواقب آن منطقه آسیای میانه و همچنین ایران و افغانستان را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. این اعتراضات توسط قدرت حاکم به شدت سرکوب شد اما با تغییرات مهمی در ساختار سیاسی این کشور همراه بود و در حدت تضادهای منطقه ای و جهانی امپریالیست ها نقش داشت.