در مورد بیانیه باب آواکیان در باره انتخابات آمریکا

 

ماه گذشته بیانیه ای از جانب باب آواکیان صدر حزب کمونیست انقلابی آمریکا در مورد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که قرار است در ماه نوامبر برگزار شود منتشر شد که در آن به بررسی اوضاع و شرایط فوق العاده حساس کنونی آمریکاپرداخته است. آنچه موضوع را بیش از حد حساس ساخته، جناحی از هیئت حاکمه آمریکا است که حول ترامپ و سیاست های فاشیستی او حلقه زده و مصمم است که به هر وسیله ای که شده انتخاب دوباره ترامپ در سِمَت ریاست جمهوری را تضمین و در صورت شکست در انتخابات از کنار رفتن امتناع کند. باب آواکیان بر عواقبی که ادامه ریاست جمهوری ترامپ و سیاست های فاشیستی او برای توده های مردم آمریکا و جهان و همچنین نیروهای انقلابی در بر دارد اشاره می کند و با توجه به این شرایط خاص و حساس شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و رای دادن به بایدن را توصیه می کند. در همان حال او همچنان به درستی بر ادامه سازماندهی توده ها برای انقلاب در اشکال مختلف تاکید می گذارد و تنها راه نهایی تغییر شرایط کنونی و رهایی از امپریالیسم را سازماندهی برای انقلاب ارزیابی می کند.

توصیه شرکت در انتخابات از جانب باب آواکیان باعث واکنش هایی از زوایای متفاوت شده است. با توجه به حساسیت اوضاع ما نیز خود را ملزم می دانیم که نظرخود در مورد این بیانیه باب آواکیان و همچنین واکنش های نسبت به آن را بیان کنیم.

اتخاذ این موضع از جانب باب آواکیان دارای مبناهای مهم، جدی و قابل فکری است که می توان درک کرد. انتخاب مجدد ترامپ به ریاست جمهوری و پی گیری و گسترش سیاست های فاشیستی او ممکن است عواقب دهشتناکی برای کل جهان در بر داشته باشد که به هیچ وجه نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود و به کارهای روتین خود ادامه داد. باب آواکیان و حزب کمونیست انقلابی آمریکا قبل از انتخابات سال ٢۰۱۶ آمریکا خطرات انتخاب ترامپ را خاطر نشان ساخته بودند و برای جلوگیری از به قدرت رسیدن اوقبل از انتخابات و بیرون راندن او از قدرت بعد از انتخابات تلاش و مبارزه سختی را هم از طریق حزب و هم از طریق "رفیوز فاشیسم" به پیش بردند. اما بدون شک انتخاب دور دوم ترامپ بسیار خطرناک تر و دهشتناک تر خواهد بود. برای ترامپ و دارودسته اش در دور اول ریاست جمهوری آسان نبود که یک باره از کل سیاست های فاشیستی خود رونمایی کنند و موانع بسیاری در مقابل آنها وجود داشت. اما بدون شک اجرای سیاست های فاشیستی در دور اول چه در عرصه داخلی آمریکا و چه در عرصه جهانی، همچنین تحرکات و مانورهای آن هازمینه سازی و مساعد ساختن شرایط در خدمت اهداف فاشیستی او و داروداسته اش بوده است. در چهارسال گذشته تحولات بسیاری در جهت عریان کردن سیاست های فاشیستی این جناح به وقوع پیوسته است. اما در صورت انتخاب مجدد او، این جهت گیری جهش خواهد یافت و اجرای سیاست های عریان فاشیستی در جهت محدودتر کردن آزادی ها و اعمال سیاست های ارتجاعی و ضد انقلابی مانند سیاست های ستم گرانه و ظالمانه شدیدتر علیه طبقات تحتانی جامعه ، سیاهپوستان ورنگین پوستان ، مهاجرین و پناهجویان، زنان، هم جنس گرایان و بخصوص علیه کمونیست ها و مخالفین سیاسی شدت بسیار بیشتری خواهد گرفت.

غلبه یک رژیم فاشیستی در اواخر سالهای ۳۰ و سالهای ۴۰ میلادی بر راس یک سیستم امپریالیستی در آلمان، تجربه تلخ و فاجعه باری را برای بشریت به همراه داشته است. رژیمی که برای اهداف امپریالیستی خود نابودی کامل و با خاک یکسان کردن تنها کشور سوسیالیستی جهان یعنی اتحاد شوروی سوسیالیستی را از مهمترین اهداف خود قرار داده بود. اتحاد شوروی توانست با اتکاء به توده های زحمتکش نه تنها کشور سوسیالیستی را حفظ کند بلکه کمر فاشیسم را بشکند و شکست را به آن تحمیل کند. در این نبرد سهمگین توده ها افسانه ها ساختند. توده هایی که ارزش داشتن جامعه سوسیالیستی را درک می کردند و با فداکاری های قهرمانانه چنین پیروزی را ممکن ساختند. اما اوضاع در شرایط کنونی بسیار متفاوت است. جهان امروز دارای هیچ کشور سوسیالیستی نیست. هولناک تراز آن این است که فاشیسمی که امروز بر قدرت می نشیند از سلاحهایی برخوردار است که هزاران بار مرگبارتر از سلاحهای آن زمان است. فاشیسمی بر قدرت می نشیند که با فشار یک دکمه می تواند بخش عظیمی از جامعه بشری را به نابودی بکشاند. فاشیسمی که ثابت کرده است که برای منافع امپریالیستی خود از هیچ جنایتی در هیچ سطحی ابایی ندارد.

با توجه به تحولات و تلاش برای حدت بخشیدن به تضادها در سطح جهانی انتظار می رود که آمریکا به ایران حمله نظامی کند، اما هولناک تر اینکه بسیاری نیز بر این عقیده اند که جنگ با چین اجتناب ناپذیر خواهد بود. در صورت آغاز چنین جنگی تنها چیزی را که می توان مطمئن بود آن است که چنین جنگی در همانجا خاتمه نخواهد یافت و به احتمال بسیار زیاد به جنگ اتمی در ابعاد بی سابقه و نابودکننده و درگیر کردن بسیاری از کشورها و جهان خواهد انجامید و جنگهایی را رقم خواهد زد که موجودیت کل بشریت را به خطر خواهد انداخت. در واقع دکمه سلاحهایی در دست ترامپ و رژیم فاشیست او قرار دارند که صدها بار مرگبار تر و خطرناک تر از بمب هایی است که در ناکازاکی و هیروشیما بکار برده شدند و صدها هزار نفر را در یک چشم به هم زدن نابود کردند. به همین دلیل نمی توان نسبت به اهداف جنایتکارانه و ضد بشری این دارودسته بی تفاوت بود.

بنابراین ما بحث ها و نگرانی های باب آواکیان در مورد شرایط کنونی و نتایج فاجعه بار بر سر کار ماندن رژیم ترامپ را درک می کنیم. بر اهمیت تشخیص دادن تضاد عمده و لزوم تمرکز علیه آن آگاهیم. ضرورت مبارزه، بسیج و سازماندهی و مبارزه متحدانه علیه آن و لزوم ایزوله کردن آن را نیز درک می کنیم. درک می کنیم که باید با سازماندادن توده ها علیه فاشیسم مبارزه کرد. ما نیز به محدودیت های نیروهای کمونیست در شرایط کنونی واقفیم. این مسئله را نیز قبول داریم که در شرایط خاصی به منظور خدمت به اهداف استراتژیک و انقلاب ممکن است مجبور شویم بصورت تاکتیکی در انتخابات بورژوایی شرکت کنیم. اما با در نظر داشت شرایط کنونی متقاعد نیستیم که شرکت کمونیستها در این انتخابات و تشویق و ترغیب متحدین و دیگران در این انتخابات و رای دادن به بایدن تاکتیکی است که می تواند به رهایی از دست فاشیسم در شرایط کنونی کمک کند و یا در خدمت استراتژی انقلاب قرار گیرد. به عبارت دیگر نه تنها قانع نیستیم که این تاکتیک در رهایی از فاشیسم می تواند موثر واقع شود بلکه فکر می کنیم که زیانهای دراز مدتی را می تواند برای جنبش به همراه داشته باشد.

ما تصور نمی کنیم که وضعیت خطرناک کنونی به تنهایی یک نیروی انقلابی را ملزم می سازد که در انتخابات شرکت کند. باید در نظر داشت که چنین تاکتیکی چه منافع و چه مضراتی به همراه دارد. و به چه دلایلی می تواند در خدمت منافع انقلابی قرار گیرد. روشن است که با توجه به نیروی محدود و کوچک کمونیست ها بسختی می توان تصور کرد که شرکت کمونیست ها در این انتخابات و رای دادن به بایدن بتواند تاثیری در نتایج این انتخابات داشته باشد. در شرایطی که گفته می شود حتی اگر ترامپ در انتخابات شکست هم بخورد بازهم ممکن است تغییری در مسئله ندهد، یعنی این که کل رای دادن به زیر سوال است. بعلاوه اتخاذ موضع تاکتیکی صحیح یک امر مطلق و در خود نیست بلکه بستگی به شرایط دارد و موقعیت و تناسب و توازن قوای خود و دشمن بخش مهمی از "شرایط" است ودر اتخاذ صحیح ترین تاکتیک فاکتوری پراهمیت به حساب می آید. همانگونه که در یک جنگ نمی توان تاکتیک را بدون در نظر گرفتن تناسب قوا میان خود و دشمن اتخاذ کرد. این مسئله بخصوص از این نظر حائز اهمیت است که دستگاه های عریض و طویلی در شکل دهی به افکار عمومی و تعیین نتیجه انتخابات در جریان است. نقش دستگاههای تبلیغاتی، رسانه ها، و موسسات نظرسنجی، موسسات چند ملیتی و ارتباط های میان مقامات دولتی و کلوپ های خصوصی و لابی گری ها پیوسته نقش مهمی در جهت دهی به افکارعمومی و بخصوص افکار رای دهندگان داشته اند.

لازم به تذکر است که ما شرکت در انتخابات و یا اساسا هر گونه سازش های موقتی و تاکتیکی را در مواردی که شرایط لزوم و ضرورت آن را ایجاب کند رد نمی کنیم. معتقد نیستیم که شرکت در انتخابات بورژوایی در همه موارد و برای همیشه منتفی است. متاسفانه کج فهمی ها و ناروشنی ها در این موارد در تاریخ جنبش انقلابی و کمونیستی کم نبوده است. در مقابل آن در تاریخ جنبش انقلابی بسیاری از رهبران و همچنین رهبران کمونیستی لازم دیده اند که برای پیشبرد امر انقلاب در مقابل ارتجاع و ضد انقلاب در شرایطی عقب نشینی کنند و یا در شرایطی برای پیشبرد امر انقلاب صلاح را درسازش های موقتی با دشمن یا جناح هایی از دشمن دیده اند. نظر به اینکه به طور عام شرکت در انتخابات بورژوایی نا صحیح است این مسئله باعث شده است که به یک فرمول تخطی ناپذیر دگماتیست ها مبدل شود و شرکت در هر گونه انتخابات بورژوایی مستقل از شرایط و اوضاع توسط آنها غیر قابل قبول و از قبل کاملا منتفی دانسته شود. بدون شک چنین تفکری دیالکتیکی نیست. هیچ چیز از قبل تعیین شده و مشخص نیست اما همه چیز باید در خدمت انقلاب و رهایی بشریت جهت داده شود.

ما معتقدیم که در چنین شرایطی اتخاذ چنین تاکتیکی می تواند به مردم امیدی واهی دهد که پس می توان در چارچوب این سیستم تغییراتی در جهت بهتر شدن اوضاع ایجاد کرد. این توهم را دامن زند که گویا مردم و رای دهندگان در تعیین امور کشوری نقش و یا دخالت دارند. همین مسئله می تواند تاثیرات نا مطلوب دیگری را بر کسانی که تحت تاثیر حزب قرار داشته و یا با تجربه و یا با تیزبینی دریافته اند که انتخابات نه به معنی دخالتگری در سرنوشت خود و نه به معنی تغییراتی در جهت بهتر شدن اوضاع بوده است، بگذارد. چنین تاکتیکی می تواند نیروهای پیشرو را گیج و جهت گم کرده کند از طرف دیگر میدان عمل بیشتری برای گرایشات عقب مانده فراهم کند. این درشرایطی است که نیروهای کمونیستی با توجه به ضعف کنونی و نیروی محدود تاثیر محسوسی بر رای دهندگان نخواهند داشت و بسختی می توان تاکتیک رای دادن را دخالتگری تاکتیکی به حساب آورد و چنین تاکتیکی عملا نقشی سمبولیک بازی خواهد کرد ونمی تواند به اهداف تاکتیکی مورد نظر خدمت کند و در بهترین حالتش به معنی توجیه انتخاب بد در مقابل بدتر خواهد بود.از طرف دیگر در صورت پیروزی بایدن، توده هایی که تحت تاثیر ما بوده اند در مقابل سیاست های ارتجاعی دمکرات ها از ما پاسخ می طلبند و ما را در ایجاد آن چنان شرایطی سهیم خواهند دانست.

بنابراین چرا متمرکز کردن فعالیت ها و مبارزات کمونیست ها علیه ترامپ و جناح فاشیستی او و سکوت تاکتیکی در مورد جناح دمکرات ها نمی تواند تاکتیک موثرتر و کاری تر باشد؟ فعالیت ها و مبارزاتی که با افشاگری شدید و بی رحمانه علیه این جناح فاشیستی درون امپریالیسم آمریکا و جنایات و اهداف ضد مردمی آنها و کار درمیان طیف های مختلف مردم و بخصوص اقشار ستم دیده و بسیج و سازماندهی آنان برای مبارزه همراه باشد. فعالیتی که در خدمت اهداف استراتژیک قرار خواهد گرفت.

لازم به تذکر است که عموما دو دیدگاه در رابطه با شرکت در انتخابات مطرح است: یکی از نقطه نظر استراتژیک یعنی نظری که اعتقاد دارد از طریق انتخابات بورژوایی می توان تغییر و تحول کیفی در ساختمان بندی و سازماندهی جامعه ایجاد کرد، و شرکت در انتخابات را از این زاویه توجیه می کند که بحثی کاملا رویزیونیستی است. و دیگری هم از نقطه نظر تاکتیکی است که در شرایط معین و مشخصی شرکت در انتخابات را صلاح می بیند. تاکتیکی که می تواند اهداف موقتی در بر داشته باشد مثلا در شرایطی به خاطر تقویت نیروی انقلابی، و ایزوله کردن دشمنان و یا خریدن وقت برای سازماندهی خود و یا استفاده از یک تریبون برای افشای نظام و غیره بکار برده می شود. برای ما مشخص و روشن است که اتخاذ سیاست شرکت در انتخابات از جانب باب آواکیان به منظور یک سیاست تاکتیکی و با هدف جلوگیری از یک فاجعه است و به هیچ وجه اعتقاد نداریم که این سیاست به منظور یک تغییر جهت در سیاست های انقلابی او و حزب کمونیست انقلابی آمریکا می باشد.

به هر صورت شکی نیست که جهت گیری عمده –فرعی کردن یک جهت گیری دیالکتیکی است. بشرط اینکه چنین جهت گیری مورد سوء استفاده و یا به مثابه بهانه ای برای سازش قرار نگیرد. جهت گیری که نتواند و یا نخواهد تفاوت میان دشمن عمده و فرعی را تشخیص دهد و تفاوت میان عمده و فرعی را در تاکتیک های عملیاتی خود دخالت ندهد. یک جهت گیری چپروانه است که در نهایت به راست روی و سازش منجر خواهد شد. همانگونه که تاریخ بارها و بارها آنرا نشان داده است. سرمایه داری علیرغم اینکه به مثابه یک سیستم واحد و در خدمت منافع استثماری سیستم شان و ستم بر مردم جهان عمل می کند اما یک واحد بدون تضاد نیست. تضاد میان جناح های مختلف بر سر چگونگی حفظ و بسط منافع امپریالیستی ذخیره مهمی برای انقلاب و توده های مردم است که نمی توان نسبت به آن بی تفاوت بود. اما چپ نمایان قادر به دیدن آن نیستند و با بی تفاوتی از تضاد میان مرتجعین می گذرند و حتی در مواقعی نوک تیز حمله خود را علیه جناح غیر عمده متمرکز می کنند تا به اصطلاح با توهمات مبارزه کنند.

به همین دلیل سیاست مبارزه علیه فاشیسم و نمایندگان آن در آمریکا و همچنین متوجه کردن نوک تیز حمله علیه آنان که برنامه و اهداف جنایت کارانه و فاجعه باری را در دستور کار دارد، جهت گیری انقلابی است.

علیرغم اینکه ما با اتخاذ موضع شرکت در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در شرایط کنونی قانع نیستیم به هیچ وجه به معنی نفی خدمات ارزنده باب آواکیان به جنبش کمونیستی جهان نیست و معتقدیم که باب آواکیان با جمعبندی از انقلابات و مبارزات جنبش کمونیستی جهانی و ارائه سنتزنوین کمونیستی علم انقلاب و کمونیسم را تکامل کیفی داده است و خدمات ارزنده ای را به جنبش کمونیستی جهانی کرده است. به علاوه او درک ما از رویزیونیسم را تعمیق بخشیده و تفکر ما از چگونگی نگرش به کمونیسم و مبارزه برای کمونیسم را نیز فراتر برده است. او تلاش بی وقفه ای برای برافراشته نگاه داشتن درفش کمونیسم انقلابی از گزند تفکرات رویزیونیستی، سوسیال دمکراتیک و فرصت طلبانه که تلاش داشته اند تجارب پرارزش جنبش کمونیستی جهان را منحل کنند کرده است.

به همین دلیل در همان حال که مبارزه در مورد موضوع شرکت ویا عدم شرکت در انتخابات را امری لازم و ضروری می دانیم اما برخوردهای غیر واقعی را که یکباره احکام رویزیونیست شدن صادر می کنند، به دشمنی با باب آواکیان و اندیشه های انقلابی او می پردازند نه تنها غیر مسئولانه بلکه بغایت مضر بحال جنبش انقلابی و کمونیستی می دانیم.

اما از طرف دیگر ما خود را ملزم می دانیم که مسئولانه، آگاهانه و با متد ماتریالیستی دیالکتیکی به خدمات و آموزش های رهبران مارکسیسم بنگریم. و با هر گونه برخوردهای دگم و دنباله روانه مرزبندی کنیم. برخوردهایی که ضربات جدی هم در زمینه تئوریک و هم عملی و آموزشی به جنبش انقلابی وارد کرده اند و زمینه ساز یک جانبه گری و سیاه و سفید دیدن پدیده ها شده اند و با بیماری دنباله روانه به حرکت زیگزاگی مبپردازند. آنانیکه بنابر موقعیت نظرگاه یشان اول مواضع خود را تعیین می کنند و بعد آسمان را به ریسمان می بافتند تا موضع دلخواه خود را توجیه کنند.

در انتها خاطر نشان می سازیم که اتحاد بر حول مبارزه علیه فاشیسم که کل بشریت نه تنها در آمریکا بلکه کل جهان را تهدید می کند امری است حیاتی. فاشیسمی که زاییده سیستم امپریالیستی است و در صدد است که منافع امپریالیستی خود را با سیاست های عریان فاشیستی و حتی به قیمت نابودی کل جامعه بشری به پیش ببرد. در این میان اتکا به توده های وسیع و زحمتکش و مبارزه همه جانبه برای ارتقاء آگاهی و فعال کردن آنان در مسیر تغییر اوضاع در سراسر جهان کلید رهایی است.

 

جمعی از کمونیست های انقلابی افغانستان

۱۱ میزان مهر ۱۳۹۹ دوم اکتبر۲۰۲۰