افغانستان در آتش جنگ و مبارزه

افغانستان هم چنان در آتش جنگ و مبارزه می سوزد. نیروی مرتجع و بنیادگرای طالبان با حمایت و یا وساطت قدرت های بزرگ امپریالیستی غرب و همچنین با پشتیبانی کامل نظامی، مالی و لجستیکی پاکستان و رضایت و یا سکوت دیگر قدرت های منطقه ای به مردم ما تحمیل شده است. در حالی که قدرت های جهانی به اشکال مختلف تلاش دارند که به مردم بقبولانند که طالبان تغییر کرده اند و طالبان هم با دروغ پردازی  در جلوی کامره های تلویزیون تلاش می کنند چهره متفاوتی نسبت به گذشته از خود نشان بدهند در عمل در حال قلع و قمع کردن مخالفین و همچنین مردم اند و تلاش می کنند که به هر وسیله که شده هر چه سریع تر حکومت قرون وسطایی خود را تثبیت کنند و نمونه دیگری از حکومت "عدل الهی" را بر سرمردمان این مرز و بوم بنشانند.

ممکن است که امپریالیست ها و مرتجعین منطقه در مورد به قدرت رسیدن طالبان به توافق رسیده باشند، با آن سر سازگاری داشته باشند و بر سر چگونگی "تعامل" با آن جلسه و کنفرانس برگذار کنند. اما مردم افغانستان و بخصوص زنان افغانستان هرگز، هرگز سر سازگاری با این رژیم واپسگر و قرون وسطایی را نخواهند داشت و این مسئله را از همان ابتدا اعلام کردند. 

هنگامی که زنان شجاع ما در کابل، هرات، مزارشریف، زرنج، بدخشان  به پا خواستند و خلاف خواسته های مرتجعین رنگارنگ و با بی اعتنایی، به هر گونه محدودیت های اجتماعی وفرهنگی در مقابل طالبان ایستادند، عزم خود را اعلام کردند. آنها اعلام کردند که حذف زنان از جامعه را نخواهند پذیرفت، آنها اعلام کردند که زیر بار "حجاب اجباری" نخواهند رفت، آنها گفتند که جامعه " تک جنسیتی بوی تعفن دارد" وبه معنای واقعی اعلام کردند که نه تنها قصد سازگاری ندارند بلکه مصمم هستند که مبارزه خود را ادامه دهند. آنها با این عزم راسخ خود  بیان کردند که آنها یک دسته خوردو کوچک نیستند بلکه حرکت اشان تنها نشانی از تک جوش های جامعه ای در حال غلیان است و فیر تفنگ و رگبارهای مسلسل طالبان جلودار آن ها نخواهد بود. این زنان خواسته و حرف دل میلیون ها زن افغانستانی را بیان می کنند.

خیزش های شبانه مردم کابل، مزارشریف، ننگرها، غزنی، دایکندی ... و ادامه این تظاهرات در روز بعد با شرکت هزاران زن و مرد  در کابل و دیگر شهرها مثل مزار شریف، هرات،.... در روزهای ۱۵ و ۱۶ سنبله نیز نشان دیگری است از مبارزات شجاعانه مردم علیه تحریک طالبان و امارتی که توسط آی اس آی پاکستان  ساخته و پرداخته شده است. در این روزها همچنین زنان در این خیزش های مردمی در کابل، مزارشریف، هرات از پیشتازان مبارزه علیه حکومت طالبان و حامیان پاکستانی و آمریکایی آنها بودند که با خشونت سبعانه طالبان  روبرو شدند. این خشونت به  جان باختن سه نفر و زخمی شدن هفت نفر دیگر در هرات منجر شد.

 جنگی که اینک در افغانستان درجریان است، یک طرف آن را مردم ستم دیده ای تشکیل می دهند که کمرشان زیر بار چهل سال جنگ هایی که امپریالیست ها و قدرت های منطقه ای در افغانستان به پیش برده اند خم شده است. اما کمر خمیده با مبارزه علیه همین نیروهای مرتجع و مزدوران آنها راست خواهد شد.

خشم مردم زمانی  به اوج خود رسید که پاکستان با وقاحت تمام نشان داد که اوست که در مورد مسایل افغانستان تصمیم می گیرد. ژنرال فیض حمید رئیس استخبارات پاکستان در روز جمعه ۱۲ سنبله وارد کابل شد. این در شرایطی بود که هزاران نیروی طالب در دره پنجشیر توسط نیروهای تحت رهبری احمد مسعود  که در پنجشیر در مقابل طالبان  در حال مقاومت هستند محاصره شده و تعداد بسیاری کشته و بسیاری دیگر اسیرشده بودند. سپس در ۱۳ و ۱۴ سنبله جت های جنگنده ارتش پاکستان و همچنین ۱۲ هلی کوپتر و پهپادهای تحت کنترل ارتش پاکستان به مواضع نیروهای احمد مسعود حمله کردند و چندتن از رهبران این جبهه از جمله سخنگوی آن را به قتل رساندند و باعث شد که نیروهای طالبان با شرکت ارتش پاکستان و همچنین شرکت نیروهای تروریستی  مرکز پنجشیر را تسخیر کنند. این حرکت پاکستان که تا این لحظه هر گونه دخالت در افغانستان و همچنین حمایت از طالبان را انکار می کرد، خشم مردم را به اوج رساند. اما همین مسئله باعث شد که بخش وسیعتری از مردم بتوانند با روشنایی بیشتری تحولات اخیر افغانستان را درک کنند و در مورد ماهیت و وابستگی طالبان کمترین شک را به خود راه ندهند و همچنین اهمیت نقش پاکستان در به قدرت رسیدن طالبان را جذب کنند و دریابند که آنچه طالبان در ۲۰ سال گذشته به پیش می برده اند نه مبارزه علیه آمریکا بلکه خرابکاری و کشتار مردم بی گناه تحت رهبری پاکستان بوده است تا بتوانند خود را به امپریالیزم آمریکا تحمیل و موقعیت پاکستان در منطقه را تحکیم کنند.

چه کسانی حامی حکومت طالبان هستند، مردم افغانستان یا امپریالیست ها؟

بایدن رئیس جمهور آمریکا در نطق خود در مورد خروج نیروهای آمریکا از افغانستان با نحوی  فاشیستی و شونیستی  به توهین به مردم افغانستان پرداخت. او طالبان را واقعیت جامعه افغانستان دانست و جنگی که طالبان علیه مردم  به پیش می برند را جنگی مربوط به خود افغانی ها دانست. او حتی گفت که پیروزی طالبان به این دلیل است که مردم افغانستان از آنها حمایت می کنند. و اینکه"چرا سربازان آمریکایی نباید برای کسانی که نمی خواهند برای کشورشان بجنگند، کشته شوند".

این دروغها از زبان یک امپریالیست کثیف می تواند بیرون آید. جنگی که طالبان به پیش می برند همانند اشغال امپریالیستی آمریکا جنگی علیه مردم افغانستان بود در طول ۲۰ سال جنگ صد هزار نفر از مردم غیرنظامی و یا یکصد و شصت هزار نفر شامل نظامیان از مردم افغانستان کشته شده اند و حداقل در همین حدود زخمی شده اند. سربازان آمریکا نه برای مردم افغانستان بلکه برای دفاع از منافع امپریالیستی به جنگ ها اعزام شده و یا کشته می شوند.  این واقعیتی است که هم اشغال افغانستان توسط امپریالیزم آمریکا و هم جنگ طالبان هر دو جنگ علیه مردم افغانستان بود. توافق و اتحاد علنی و یا ضمنی آنها در توافق نامه اشان در مورد آینده افغانستان این مسئله را بیش از پیش روشن ساخت. طالبان واقعیت جامعه افغانستان نیستند. طالبان توسط پاکستان و با حمایت امپریالیست های غربی و در خدمت به منافع آنها ساخته و پرداخته شده اند و اکثریت مردم افغانستان از طالبان حمایت نمی کنند. به همین دلیل است که به قدرت رسیدن طالبان مردم را بهت زده کرد و به التهاب و مبارزه  دامن زد. به همین دلیل بود که صدها هزار نفر از مردم افغانستان خانه و زندگی خود را رها کردند و به طرف مرزها حرکت کردند علیرغم این که می دانند و شنیده اند که ایران و پاکستان با مهاجرین افغانستانی درسر مرز و یا آنطرف مرز چه رفتار شونیستی داشته اند. بسیاری دیگر آواره شهرهای دیگر افغانستان مثل کابل که طالب هنوز سلطه نیافته بود، شدند و زندگی در خیابان را به زندگی در زیر حاکمیت طالبان ترجیح دادند. به همین دلیل بود که میدان هوایی کابل با آن وضعیت روبرو شد و مردم کشته شدن زیر تایرهای طیاره را به زندگی تحت حاکمیت طالبان ترجیح دادند. 

با تحمیل حکومت طالبان به افغانستان، زنان یعنی نیمی از نفوس در موقعیت بسیار وخیمتری در جامعه قرار خواهند گرفت، و اکثریت زنان از طالبان  نفرت دارند. این نفرت کاملا بر حق است اولین اقدام طالبان این بود که از زنان بخواهند تا در خانه بمانند و از کار کردن محروم شوند، بدون شک برنامه های زن ستیزانه طالبان بسیار گسترده خواهد بود. اقلیت های ملی که شصت فی صد نفوس کشور را تشکیل می دهند زیر سلطه طالبان تحت ستم و تبعیض قرار خواهند گرفت. نسل کشی هزاره ها که هم به لحاظ مذهب و هم به لحاظ ملیت از نظر طالبان نامطلوب هستند از قبل شروع شده است، آنها همانند بقیه اقلیت ها حکومت طالبان در سال های ۹۰ را به یاد دارند.

بنابراین اکثریت مردم افغانستان نیستند که خواهان طالبان و تفکرات متحجر و واپسگرای آن ها هستند بلکه این منافع منطقه ای پاکستان و منافع جهانی آمریکاست که بار دیگر خواهان به قدرت رسیدن طالبان شده اند و با فریب و نیرنگ و با توافق نامه های کذایی، با مشروعیت بخشیدن به طالبان و آزاد کردن زندانی هایشان چه آنهایی که در گوانتاناما زندانی بودند و چه آنهایی که در پاکستان زندانی بودند و چه هزاران نفری که در افغانستان زندانی بودند، زمینه به قدرت رساندن آنها را فراهم کردند.

اینک برخی از همان زندانیان سابق و همان هایی که برای سرشان میلیون ها دلار تعیین شده بود آزاد گذارده شده اند تا نه تنها طالب را رهبری کنند و به قدرت برسانند بلکه اعضای دولت طالب را تشکیل دهند زنان و اقلیت های ملی و مذهبی و خلاصه مردم را در کل  سرکوب کنند و منافع پاکستان و آمریکا را در منطقه به پیش برند.

در مورد نیروی مقاومت در پنجشیر:

اما علاوه بر مردمی که مخالفت خود با طالبان را از طریق مبارزات شجاعانه  در شهرهای مختلف از همان روزهای اول ابراز داشته اند هزاران نفر از جوانان و یا سربازانی که مخالف طالبان بودند نیز مسلح شده و به پنجشیر رفته اند  تا در کنار مردم پنجشیر علیه طالبان بجنگند. جغرافیای پنجشیر با کوه های بلند و دره های صعب العبور موقعیت مناسبی برای جنگ های چریکی را فراهم می کند. به همین دلیل طالبان علیرغم بسیج نیروی عظیم بدون کمک ارتش پاکستان نه تنها نتوانستند پنجشیر را تسخیر کنند بلکه تلفات بسیار سنگینی را متحمل شدند. حتی طالبان بعد از تسخیر پنجشیر با کمک ارتش پاکستان نتوانسته تسلط کامل بر مناطق این ولایت را به دست آورند. به همین دلیل است که نیروهای به رهبری احمد مسعود پس از رها کردن مرکز پنجشیر به اطراف و ولسوالی های مجاور عقب نشینی کردند. موضع احمد مسعود هنوز روشن نیست اما  به نظر می رسد که تلاش دارد موقعیت پدر خود احمد شاه مسعود که توسط طالبان و القاعده در سال ۲۰۲۱ ترور شد را بدست آورده ودنبال نماید. علیرغم مقاومت در مقابل طالب و حامیان آن ها، اما باید بگوییم که مقاومت به تنهایی تعیین کننده ماهیت یک جنبش نمی باشد. بلکه مهم این است که هدف این مقاومت چیست؟ آیا هدف " تحمیل" کردن خود به امپریالیزم آمریکاست و یا تلاش برای جلب حمایت یک امپریالیست دیگر مانند فرانسه و یا روسیه برای جنگیدن در مقابل طالبان است؟ در هر دو صورت سرنوشت چنین مقاومتی به نفع توده های مردم افغانستان نخواهد بود و پایانی بر جنگ های امپریالیستی در افغانستان نخواهد گذارد. واقعیت این است که احمد مسعود درهمان ابتدا برای ادامه مقاومت خود در مقابل طالبان  به کمک برخی کشورهای امپریالیستی بخصوص فرانسه امیدوار بود. از طرف دیگر احمد مسعود با وجود رنج و عذابی که مردم افغانستان از حکومت های مذهبی کشیده اند هنوز هم ایجاد یک حکومت سکولار را مطرح نکرده و موضوع حکومت اسلامی را همچنان به عنوان حکومت آینده افغانستان می داند. به عبارت دیگر از همان نوع حکومتی که انواع اش در سی سال گذشته بر سر مردم افغانستان حاکم بوده است. به همین دلیل یکی از خواسته هایش از طالبان این است که حکومتی فرا گیر در نظر داشته باشند. به عبارت دیگر تا جاییکه موقف اش مشخص شده است از صلح و مذاکره با طالبان سخن گفته است، که می تواند به معنی حفظ چارچوب نظام طالبان اما در برگیرنده طیف وسیع تری باشد مثلا افرادی از ملیت های دیگر ویا از حکومت سابق و یا احتمال جهادی های گذشته را در خود جا دهد. این مسئله تغییری در ماهیت دولت طالبان نخواهد آورد. بررسی و تحلیل بیشتر از موضع و نظرات مقاومت به رهبری احمد مسعود فرصت دیگری را می طلبد که با تحولات جوانب بیشتری از آن نیز روشن خواهد شد.

 

تجاوز نظامی پاکستان، قتل عام مردم پنجشیر و سکوت کر کننده امپریالیستها:

اما آن چه در شرایط کنونی و در درجه اول در رابطه با پنجشیر از اهمیت برخوردارست مبارزه و مخالفت دیرینه ای است که مردم پنجشیر با طالبان تا به امروز داشته اند. طالبان بعد از تسخیر مرکز پنجشیر با کمک مستقیم ارتش پاکستان به منظور انتقام از مردم پنجشیر به قتل عام مردم  توسل جسته اند. این نسل کشی که از مهارت های طالبان است باید توسط مردم دنیا محکوم شود. آنچه که به معنای واقعی در افغانستان می گذرد با سکوت امپریالیست ها و رسانه های وابسته به آن هاروبرو شده است. همچنین هنگامی که مبارزات و اعتراضات زنان و تظاهرات مردم توسط طالبان به خشونت کشیده شد، هیچ گونه عکس العملی از جانب سخنگویان امپریالیست ها و رسانه های اشان  برنخواست. هنگامی که ارتش پاکستان با جت های جنگی ،هیلی کوپترها و پهپاد ها در حمایت از طالبان به وضوح و با وقاحت هر چه تمام به افغانستان تجاوز کرد و بر سر مردم پنجشیر بمب افکند بازهم هیچ گونه صدای اعتراضی  از هیچ یک از "پولیس های" خود خوانده دنیا برنخواست. اینک درحالی که یک قتل عام از مردم پنجشیر در جریان است طالبان همه راه ها را مسدود کرده همه چیز را ممنوع کرده به گونه ای که مردم پنجشیر مواد غذایی ندارند، دارو ندارند، مردم فریاد می زنند که امپریالیست ها این مدعیان رها سازی افغانستان و مدعیان حقوق بشر کجایند؟  رسانه های بین المللی کجایند، سازمان ملل و سازمان های حقوق بشری اشان کجایند؟

شاید بسیاری از مردم خسته و ستم دیده سئوال کنند که این قدرت های امپریالیستی و رسانه ها و سازمان های وابسته به آنان کجایند، اما جایگاه و مکان آنها برای  آنانی که بر ماهیت امپریالیست ها و عمل کردهای پشت پرده آنها آشنا هستند بسیار روشن است، آنها در حال حاضر در پشت طالبان و پاکستان پنهان شده اند و از آنها حمایت می کنند. خلیلزاد و بلینکن و لوید با تشکیل کنفرانس ها و ملاقات ها در تلاشند تا حکومت طالبان را تثبیت کنند، به آن مشروعیت بدهند و حاکمیت پاکستان بر افغانستان را رسمیت بخشند. آنها در جلسات و کنفرانس هایشان در تلاشند تا راه "تعامل با طالبان" و زمینه ها و موقعیت مناسب برای به رسمیت شناختن طالبان را فراهم کنند. قدرت های امپریالیستی و رسانه های خبری اشان خبرهای افغانستان را به خروج شهروندان اشان از افغانستان خلاصه کرده اند و با میکروسکوپ دنبال حرکت های "مثبت" طالبان می گردند تا آنرا به رخ جهانیان بیاورند و آینده  افغانستان را به آینده رابطه اشان با طالبان محدود کرده اند. اما روشن است که حتی همین مسئله هم برای خالی نبودن عریضه مطرح می شود. مسئله رابطه حول خروج شهروندان اشان تنها تدارک برای علنی کردن مناسبات و گفت گوهای بیشتر با طالبان است. آنها به این وسیله و با روشنی و وضوح اعلام می کنند که جان و زندگی میلیون ها افغانستان برای آنها ارزشی ندارد و هیچگاه ارزش نداشته است و این همان چیزی است که از امپریالیست ها انتظار می رود.

افغانستان یک بار دیگر وارد بحران نوینی شده است. بحرانی که کلیه نیروهای طبقاتی را در کشور و فرای آن در منطقه تحت تاثیر خود قرار داده است. در این زمان است که تضادهای مختلف در جامعه به هم گره خورده است. از یک طرف تضاد مردم با ارتجاع و همچنین با قدرت های جهانی و منطقه ای به شدت خود رسیده است از طرف دیگر تضاد میان نیروهای مرتجع و وابسته به شدت حاد شده است. این تضادها زمینه جنگ هایی است که در پیش است. ما معتقدیم که تنها یک جنگ است که می تواند جلوی جنگهای مرتجعین را بگیرد و آن جنگ و مبارزه مردم در مقابل طالبان، پاکستان و آمریکا است که برای ماجهت عمده را دارد. به همین دلیل باید به بسیج و سازماندهی گروه های مردم بخصوص زنان، کارگران، دانشجویان، معلمان و بقیه اقشار پرداخت و مبارزه  برای سرنگونی حکومت طالبان و جایگزینی آن با حکومتی پرولتری که بسوی جامعه بدون ستم و استثمار حرکت می کند را در دستور کار قرار داد.

جمعی از کمونیست های انقلابی ـ افغانستان

۱۸ سنبله ۱۴۰۰ـ ۹ سپتامبر۲۰۲۱